سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و بر مزار رسول خدا ( ص ) ، هنگام به خاک سپردن او گفت : ] شکیبایى نیکوست جز در از دست دادنت ، و بى تابى ناپسند است مگر بر مردنت . مصیبت تو سترگ است و مصیبتهاى پیش و پس خرد ، نه بزرگ . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :1
کل بازدید :17093
تعداد کل یاداشته ها : 10
103/3/1
12:19 ع

اصطلاحات حدیثی (2)

حدیث از نظر "تعداد راویان" در هر طبقه، به متواتر و واحد تقسیم می‌گردد: واژه متواتر از ریشه "وتر" به معنای واحد است و "تواتر" به معنای پی در پی یا یکی پس از دیگری است. "تترا" در آیه شریفه "ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا"1 به همین معناست.2 

روایت متواتر در اصطلاح "خبری است که سلسله راویان آن در هر طبقه به اندازه‌ای باشند که امکان توافق آنان برکذب به‌طور عادی محال باشد و خبر آنها موجب علم گردد." 3

روایات متواتر گرچه کم هستند اما غالبا بیانگر محتوا و خبر مهمی‌اند؛ مانند: روایت غدیر که تنها در طبقه صحابه بیش از 100 نفر آن را روایت نموده‌اند.

اقسام خبر متواتر

متواتر از یک نظر به "تواتر لفظی و معنوی" تقسیم می‌شود:

متواتر لفظی آن است که "همه راویان مضمون آن را با الفاظ واحدی نقل کنند."4 مثل حدیث "من کذب علیّ متعمّدا فلیتبوّء مقعده من النار." 5 که جمع کثیری از صحابه این حدیث را نقل کرده‌اند و شمار آنان را از چهل تا حدود شصت نفر دانسته‌اند. 6

متواتر معنوی آن است که "همه راویان مضمون واحدی را با عبارات مختلف نقل کنند که تطابق در آن معنا با دلالت تضمنی یا التزامی دانسته ‌شود."‌7

برای حدیث متواتر تقسیم دیگری نیز وجود دارد و آن "تواتر تفصیلی و اجمالی" است. تواتر تفصیلی شامل تواتر لفظی و معنوی می‌باشد، اما تواتر اجمالی در صورتی است که چند روایت در یک موضوع وارد شود و از نظر دلالت همسان نباشد ولی آن روایات از قدر مشترک برخوردار باشند که از مجموع آنها به صدور یکی از آنها قطع حاصل ‌شود، مانند اخبار روایت شده در مورد حجیت خبر واحد. 8

خبر واحد "روایتی است که راویان آن در تمامی طبقات به حد تواتر نرسیده باشد." 9 اینگونه روایات به تنهایی مفید علم نیستند، بلکه با کمک قرائن دیگر می‌توان حجیت آنها را به اثبات رساند. از این رو اگر روایتی در چند طبقه به حد تواتر برسد اما تنها در یک طبقه به تواتر نرسیده باشد، متواتر نبوده و خبر واحد به شمار می‌آید؛ زیرا نتیجه تابع اخص مقدمات است.

اعتبار و حجیت خبر واحد

خبر واحدِ محفوف به قرائن که حکایت از صدور روایت از سوی معصوم(ع) دارد، نزد همه علما و محدثان دارای حجت است. قرائن حجیت از نظر امامیه بدین شرح است:

- وجود حدیث در چندین اصل از اصول اربعمأه؛

- وجود حدیث در اصلی که جامع آن از اصحاب اجماع باشد، مانند اصولی که زراره جمع کرده است؛

- وجود حدیث در کتابی که بر معصوم(ع) عرضه شده و امام آن را ثنا نموده باشد؛ نظیر کتاب عبیدالله حلبی که بر امام صادق(ع) عرضه نمود؛

- وجود حدیث در کتب مورد اعتماد شیعه؛ مانند: کتاب علی بن مهزیار؛

- موافقت حدیث با ادله عقلیه، نص کتاب، سنت قطعیه، اجماع علمای شیعه. 10

تقسیمات خبر واحد

خبر واحد از نظر "تعداد راویان، حالات راویان و اوصاف سند یا متن" دارای تقسیماتی است که در اینجا به دو قسم نخست اشاره می‌شود:

خبر واحد از نظر تعداد راویان

خبر واحد از این نظر به خبر "مستفیض، عزیز و غریب" تقسیم می‌گردد.

1. خبر مستفیض "روایتی است که راویان آن در هر طبقه حداقل سه نفر باشند." 11 و به حد تواتر نرسد.

2. خبر عزیز "روایتی است که راویان آن در هر طبقه حداقل دو نفر باشند." 12

3. خبر غریب "روایتی است که راویان آن در هر طبقه یک نفر یا در طبقه اول یک نفر باشد." برای خبر غریب اقسامی‌ برشمرده‌اند؛ از جمله:

الف) غریب در سند: "حدیثی که در تمامی طبقات، تنها یک نفر از یک نفر تا آخر سند، آن را نقل می‌کند."

ب) غریب در متن: "حدیثی که متن آن در طبقه اول تنها توسط یک راوی نقل شده و سپس در طبقات بعدی متن آن توسط جمع زیادی از راویان شهرت پیدا کرده باشد." از این نوع حدیث به غریب مشهور نیز تعبیر می‌شود؛ زیرا در یک طرف غرابت و در طرف دیگر شهرت پیدا کرده است.13 مثلاً حدیث "إنّما الاعمال بالنیات" را از طبقه صحابه تنها یک نفر نقل کرده‌ است اما بعدا مشهور شده تا جایی که گفته‌اند بیش از یکصد تن آن را از یحیی بن سعید روایت کرده‌اند. 14

خبر واحد از نظر حالات راویان

این تقسیم بندی نزد متقدمان - محدثان امامیه تا قرن ششم - و متاخران از محدثان امامیه، متفاوت است:

تقسیم متقدمان

متقدمان خبر واحد را به دو قسم "صحیح" و "غیر صحیح" (ضعیف) تقسیم می‌نمایند. آنان حدیث صحیح را حدیثی می‌دانند که از قرائن صحت و حجیت (که به موارد آن در بالا اشاره شد) برخوردار باشد که به واسطه آن قرائن می‌توان به متن حدیث اعتماد نمود. بر این اساس حدیث فاقد این شرایط را حدیث غیر صحیح و ضعیف می‌دانند. اصطلاح یاد شده نزد قدما مربوط به متن حدیث بوده و ارتباطی به بررسی سندی احادیث نداشته است. 15

تقسیم متاخران

خبر واحد از نظر متاخران امامیه - از زمان سید بن طاووس (م 673 ق) به بعد - شامل "صحیح"، "حسن"، "موثق" و "ضعیف" می‌باشد.

در ادامه به تعریف هریک اشاره می‌شود:

صحیح "خبری است که سلسله سند آن تا به معصوم متصل و تمامی راویان آن در همه طبقات امامی و عادل باشند." 16 بدین ترتیب قید اتصال سند، امامی بودن راویان و عدالت آنها ارکان سه‌گانه حدیث صحیح را تشکیل می‌دهد.

مقصود از امامی کسی است که معتقد به امام عصر خویش باشد، اگرچه امامت دیگر امامان را درک نکرده باشد.17 از این رو فطحیه، واقفیه، زیدیه، اسماعیلیه و مانند آن از امامیه خارج‌اند. و عدالت نیز ملکه نفسانی است که شخص را بر انجام واجبات و ترک محرمات وامی‌دارد.

حدیث صحیح خود به سه قسم "صحیح اعلی، اوسط و ادنی" تقسیم می‌گردد. 18

حسن "روایتی است که واجد تمام شرایط روایت صحیح است به جز آنکه در میان سلسله راویان نسبت به یک یا چند راوی در منابع رجالی تصریح به عدالت نشده و تنها به مدح و ستایش او اکتفا شده باشد."19 بنابر این اتصال سند، امامی بودن و ممدوح بودن (و عدم تصریح به عدالت برخی راویان) ارکان روایت حسن می‌باشد.

مقصود از ممدوح بودن مدحی است که در اعتبار راوی دخالت داشته باشد. مانند: صالح، خیّر، صادق الوعد، عین، وجه، شیخ و مشیخه، صدوق. ولی تعابیری چون: فهیم، مشکور، فاضل، قاری و مانند آن دخالتی در اعتبار سند ندارد. 20

به عنوان نمونه در روایتی که نام ابراهیم بن هاشم آمده باشد از نگاه شماری از محدثان حسن است زیرا نسبت به ابراهیم بن هاشم به رغم مشهور بودن و شناخته شده بودن، در کتب رجالی تصریح به عدالت نشده و تنها به مدح و ستایش او اکتفا شده است.21

موثق "روایتی است که به رغم برخورداری از اتصال سند به معصوم و نیز عدالت یا وثاقتِ راویان در تمام طبقات، یک یا چند راوی آن غیر امامی باشند."22 مثلا علی بن فضال گرچه امامی نیست ولی در رجال شیعه توثیق شده است.

ضعیف "روایتی است که هیچ یک از شرایط تعاریف پیش‌گفته در باره حدیث صحیح، حسن و موثق را نداشته باشد."23 مانند اینکه راویان آن به کذب، جعل، کثرت خطا، غفلت، فسق، و مانند آن متهم باشند یا سند آن از اتصال برخوردار نباشد.

مراتب اقسام چهارگانه حدیث

اقسام پیش‌گفته از نظر درجه اعتبار و مقبولیت بدین ترتیب‌اند:

حدیث صحیح، تنها حدیثی است که به طور مطلق معتبر و قابل عمل است مگر آنکه به رغم صحت سند، متن آن با دلیل قطعی همچون نص قرآن، سنت متواتر، عقل قطعی و ... مخالف باشد.

حدیث حسن، از نظر درجه اعتبار پس از صحیح قرار دارد و غالبا به عنوان مؤید و شاهد بر روایت صحیح به کار می‌رود. به عبارت دیگر روایت حسن به تنهایی به عنوان مستند حکم شرعی یا آموزه دینی مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، مگر آنکه در کنارش روایت یا روایات صحیحی باشد.

حدیث موثق، از نظر رتبه اعتبار پس از حسن قرار دارد. موثق نیز تنها به عنوان مؤید روایات صحیح به کار می‌رود.

روایت ضعیف نیز غیر معتبر و غیر قابل عمل است مگر آنکه متن آن به رغم ضعف سندی موافق کتاب یا سنت یا عقل و ... باشد. این امر بیشتر در روایات معارف و تفسیر قرآن صادق است؛ زیرا بسیاری از روایات رسیده در این زمینه از نظر سندی دچار ضعف سندی‌اند، اما با این حال به خاطر موافقت متن آنها با ادله قطعی مورد پذیرش و عمل قرار می‌گیرند. 24

 پی‌نوشت‌ها:

1. مومنون/ 44. "سپس رسولان خود را یکی پس از دیگری فرستادیم."

2. مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص 853.

3. مقباس الهدایه، عبدالله مامقانی، ج 1، ص 89 - 90؛ الرعایه فی علم الدرایه، شهید ثانی، ص 28.

4. مقباس الهدایه، ج 1، ص 115.

5. کافی، شیخ کلینی، ج 1، ص 62.

6. الرعایه فی علم الدرایه، ص 29.

7. مقباس الهدایه، ج 1، ص 115.

8. علم الدرایه تطبیقی، سیدرضا مودب،ص 37؛ نیز مقباس الهدایه، ج 1، ص 115.

9. مقباس الهدایه، ج 1، ص 125؛ الرعایه فی علم الدرایه، شهید ثانی، ص 29.

10. درسنامه علم الدرایه، سیدرضا مودب، ص 46؛ علم الحدیث و درایه الحدیث، کاظم مدیر شانه‌چی، ص 146؛ جهت بررسی تفصیلی آن به کتاب‌های اصولی مراجعه گردد.

11. مقباس الهدایه، ج 1، ص 128.

12. همان، 134.

13. درسنامه علم الدرایه، ص 50.

14. مقباس الهدایه، ج 1، ص 229.

15. درسنامه علم الدرایه، ص 58.

16. الرعایه فی علم الدرایه، ص 30؛ مقباس الهدایه، ج 1، ص 145.

17. درسنامه علم الدرایه، ص 61.

18. بنگرید به: همان، ص 62 - 63.

19. مقباس الهدایه، ج 1، ص 160 و 161؛ الرعایه فی علم الدرایه، ص 30.

20. جهت اطلاع بیشتر از الفاظ مدح ر. ک: مقباس الهدایه، ج 2، ص 129 به بعد (الالفاظ المستعمله فی التعدیل)؛ وصول الاخیار، حسین بن عبدالصمد عاملی، ص 187.

21. فهرست طوسی، ص 36؛ رجال کشی، ص 16.

22. مقباس الهدایه، ج 1، ص 168؛ الرعایه فی علم الدرایه، ص 23.

23. مقباس الهدایه، ج 1، ص 177.

24. حدیث شناسی 2، علی نصیری،‌ ص 46؛ نیز ر.ک: اصول الحدیث و احکامه، جعفر سبحانی، ص 53 - 54.